*بعد چهارم و مفاهیم مربوط در قرآن
طبق نظریات جدید علمی، فضای سه بُعدی که ما در آن زندگی میکنیم، یک فضای خمیده است؛ به طوری که اگر سفینهای از یک نقطه شروع به حرکت کند و به زعم خودش در راستای یک خط راست حرکت کند، سرانجام به نقطه شروع حرکتش خواهد رسید.
بنابراین در مقایسه با سطح یک کره که یک سطح 2 بُعدی بستهای است که در جهت بُعد سوم خم شده است، میتوان گفت جهان 3 بُعدی ما پوسته یک کره 4 بُعدی است، به عبارت دیگر جهان ما یک جهان 3 بُعدی است که در جهت بُعد چهار خم شده است.
حرکت در بُعد چهارم نتایج جالبی در بر خواهد داشت: نظیر امکان خروج از زندان بدون گذشتن از در یا دیوار، عبور از کوه بدون رفتن بالای آن و یا تونل زدن، نزدیک کردن راهها، پشت و رو کردن یک موجود، توجیه ماهیت دو گانه موج ـ ذره و غیره، به نظر میرسد مفاهیم فوق با مفهوم برخی آیات قرآنی نزدیکی داشته باشد.
*تعاریف و مثالهایی از بُعد
-نقطه یک جسم بدون بُعد است.
-جسم تک بُعدی مثل یک خط فقط طول دارد.
-جسم 2 بُعدی مسطح بوده و همانند یک نقاشی فقط دارای طول و عرض است.
-جسم 3 بُعدی در دنیای 2 بُعدی دیده نمیشود، به عبارتی نامرئی است و فقط سایه آن قابل رؤیت است.
-جسم 3 بُعدی مثل یک گل دارای طول و عرض و ارتفاع است، ما در دنیای 3 بُعدی زندگی میکنیم، هر چیزی طول و عرض و ارتفاع دارد.
*نمایش جسم چهار بُعدی در دنیای سه بعدی!
ما که در جهان 3 بُعدی زندگی میکنیم، قابلیت رؤیت اجسام 4 بُعدی را نداریم، چرا که در دنیای 3 بُعدی ما هرگز دیده نمیشوند و فقط سایه آنها قابل رؤیت است.
چرا که چشم ما فقط میتواند اجسام 1، 2 و 3 بُعدی را ببیند، پس اجسامی که بُعدی بیش از 3 بُعد داشته باشند، را نمیتوانیم ببینیم، سایه جسم 4 بُعدی هم چون فقط 3 بُعد دارد، میبینیم، بُعد زمان از دست میرود.
در بُعد پنجم، جسم 5 بُعدی طول، عرض، ارتفاع، زمان، انرژی دارد، نمایش جسم 5 بُعدی در دنیای 3 بُعدی امکان پذیر نیست، برخلاف جسم 4 بُعدی که سایه آن 3 بُعدی است و ما میتوانیم سایهاش را ببینیم، حتی سایه اجسام 5 بُعدی چون 4 بُعدی است، در دنیای ما قابل مشاهده نیستند، زیرا بُعد ارتفاع، زمان و انرژی از دست رفته است.
«وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ» (اعراف/ 143)
و چون موسى به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! خود را به من بنماى تا بر تو بنگرم، فرمود: هرگز مرا نخواهى دید، لیکن به کوه بنگر، پس اگر بر جاى خود قرار گرفت، به زودى مرا خواهى دید، پس چون پروردگارش به کوه جلوه کرد، آن را ریز ریز ساخت و موسى بیهوش بر زمین افتاد و چون به خود آمد، گفت: تو منزهى به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنانم.
*حالا میدانیم چرا خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود: هرگز ما را نخواهی دید، چون خداوند موجودی با ابعاد بیش از 4 بُعد است، به همین دلیل او از دید ما نامرئی است.
«وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَرُسُلًا لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَکَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَکْلِیمًا»(نساء/164)
و پیامبرانى [را فرستادیم] که در حقیقت [ماجراى] آنان را قبلاً بر تو حکایت کردیم و پیامبرانى [را نیز برانگیختهایم] که [سرگذشت] ایشان را بر تو بازگو نکردهایم و خدا با موسى آشکارا سخن گفت.
«وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ، إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ»(قیامت/22-23)
آرى در آن روز صورتهایى شاداب و مسرور است، و به پروردگارش مىنگرد.
مثالی دیگر در روز قیامت که مردم قادر به دیدن خداوند نیستند، فقط وجود او را در قلبشان حس میکنند.
اجسامی که با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت میکنند، در مقایسه با جسمی که ایستاده یا سرعت حرکت آن کمتر است، زمان برای آنها کندتر میگذرد.
*زمان در بُعد چهارم
هر سال زندگی در بُعد چهارم معادل 66666 سال زندگی در بُعد سوم یا سال زمینی است.
«تَعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ، فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلًا، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدًا، وَنَرَاهُ قَرِیبًا»(معارج 4-7)
فرشتگان و روح در روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مىروند، پس صبر کن صبرى نیکو، زیرا آنان [عذاب] را دور مىبینند، [ما] نزدیکش مىبینیم.
-50 هزار سال زمینی؛ یعنی فقط 9 ماه در بُعد چهارم است
-هر روز زندگی در بُعد چهارم معادل 182 سال و 7 ماه زمینی است.
-هر ساعت در بُعد چهارم معادل 7 سال و 7 ماه زمینی است.
- هر ساعت در بُعد چهارم معادل 91 ماه و 10 روز در بُعد سوم است.
- 1000 ماه معادل 10.95 ساعت یعنی 10 ساعت و 57 دقیقه است.
«قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَاسْأَلْ الْعَادِّینَ» (مؤمنون/ 113)
مىگویند: یک روز یا پارهاى از یک روز ماندیم، از شما گران [خود] بپرس.
*شما چند ساعت است در روی زمین زندگی میکنید؟
- 120 سال عمر در زمین معادل 15 ساعت و 45 دقیقه زندگی در بُعد چهارم است.
- 80 سال عمر دنیوی معادل 10 ساعت و 30 دقیقه زندگی در بُعد چهارم است.
- 60 سال زمینی معادل 8 ساعت و 15 دقیقه است.
«فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ» (احقاف/35)
پس همان گونه که پیامبران نستوه صبر کردند، صبر کن و براى آنان شتابزدگى به خرج مده، روزى که آنچه را وعده داده مىشوند، بنگرند، گویى که آنان جز ساعتى از روز را [در دنیا] نماندهاند [این] ابلاغى است پس آیا جز مردم نافرمان هلاکتخواهند یافت.
«کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحَاهَا» (نازعات/46)
روزى که آن را مىبینند، گویى که آنان جز شبى یا روزى درنگ نکردهاند.
- کسی که 100 سال قبل مرده فقط 13 ساعت و 10 دقیقه در بعد چهارم از مرگش میگذرد یعنی بخشی از یک روز.
*چرا همه زمانها در قرآن بر مبنای بُعد چهارم است؟
«وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِیَامٌ یَنظُرُونَ»(زمر/68)
و در صور دمیده مىشود، پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است بیهوش در مىافتد مگر کسى که خدا بخواهد، سپس بار دیگر در آن دمیده مىشود و بناگاه آنان بر پاى ایستاده می نگرند.
*قانون طیالارض
«قَالَ یَا أَیُّهَا المَلَأُ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ، قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ، قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ» (نمل/38-40)
[سپس] گفت: اى سران [کشور] کدام یک از شما تخت او را پیش از آنکه مطیعانه نزد من آیند، براى من مىآورد، عفریتى از جن گفت من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزى براى تو مىآورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم، کسى که نزد او دانشى از کتاب [الهى] بود، گفت: من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنى برایت مىآورم، پس چون [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید، گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسى مىکنم و هر کس سپاس گزارد، تنها به سود خویش سپاس مىگزارد و هر کس ناسپاسى کند، بىگمان پروردگارم بىنیاز و کریم است.
«سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ» (اسراء/1)
منزه است آن [خدایى] که بندهاش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى که پیرامون آن را برکت دادهایم، سیر داد تا از نشانههاى خود به او بنمایانیم که او همان شنواى بیناست.
*آیه تعیین سرعت نور
«یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ»(سجده/5)
*راه محاسباتی سرعت نور قرآنی
-فاصله = هزار سال از سالهایی است که شما میشمرید
12000=1*1000
-هر سال= 12 ماه------ در نتیجه 12
-طول مسیر سفر طی یک ماه = L
-فاصله = 12000*L
-سرعت = 25831348035.086 تقسیم بر 86164.0906
در نتیجه سرعت نور محاسبه شده در قرآن عبارتند از: کیلومتر بر ثانیه 49/299792
آثار و نتایج نهضت عاشورا

شهادت مظلومانه سید الشهدا و یارانش در كربلا، تأثیر بیدارگر و حركت آفرین داشت و خونى تازه در رگهاى جامعه اسلامى دواند، جو نامطلوب را شكست و امتداد آن حماسه، در طول تاریخ، جاودانه ماند. حتى در همان سفر اسارت اهل بیت (ع ) نیز، تأثیرات سیاسى این حادثه در اندیشههاى مردم آشكار شد. گروهى از اسرا را كه به شام مى بردند، چون به«تكریت» رسیدند، مسیحیان آنجا در كلیساها جمع شدند و به نشان اندوه بر كشته شدن حسین علیه السلام،ناقوس نواختند و نگذاشتند آن سربازان وارد آنجا شوند. به شهر«لینا» نیزکه رسیدند،مردم آنجا همگى گرد آمدند و بر حسین (ع )و دودمانش سلام و درود فرستادند، امویان را لعن كردند و سربازان را از آنجا بیرون كردند. چون خبر یافتند كه مردم«جهینه» هم جمع شدند تا با سربازان بجنگند وارد آن نشدند. به قلعه« كفر طاب » رفتند، به آنجا نیز راهشان ندادند. به«حمص» كه وارد شدند، مردم تظاهرات كردند و شعار دادند:«اكفرا بعد ایمان و ضلالا بعد هدى؟» و با آنان درگیر شدند و تعدادى را كشتند. برخى از تأثیرات حماسه عاشورا از این قرار است:
1ـ قطع نفوذ دینى بنى امیه بر افكار مردم .
2ـ احساس گناه و شرمسارى در جامعه، بهخاطر یارى نكردن حق و كوتاهى در اداى تكلیف.
3ـ فروریختن ترس و رعبها از اقدام و قیام بر ضد ستم.
4ـ رسوایى یزیدیان و حزب حاكم اموى.
5ـ بیدارى روح مبارزه در مردم.
6ـ تقویت و رشد انگیزههاى مبارزاتى انقلابیون.
7ـ پدید آمدن مكتب جدید اخلاقى و انسانى(ارزشهاى نوین عاشورایى و حسینى).
8ـ پدید آمدن انقلابهاى متعدد با الهام از حماسه كربلا.
9ـالهام بخشى عاشورا به همه نهضتهاى رهایى بخش و حركتهاى انقلابى تاریخ .
10ـ تبدیل شدن«كربلا» به دانشگاه عشق، ایمان، جهاد و شهادت براى نسلهاى انقلابى شیعه.
11ـ به وجود آمدن پایگاهی نیرومند، عمیق و گسترده تبلیغى و سازندگى در طول تاریخ، بر محور شخصیت و شهادت سید الشهدا علیه السلام.
از نهضتهاى شیعى پس از عاشورا، مىتوان«انقلاب توابین»،«انقلاب مدینه»،«قیام مختار»،«قیام زید»،... وحركتهاى دیگر را نام برد. تأثیر حماسه عاشورا را درانقلابهاى بزرگى كه در طول تاریخ، بر ضد ستم انجام گرفته، چه در عراق و ایران و چه در كشورهاى دیگر، نباید از یاد برد.«فرهنگ شهادت» و انگیزه جهاد و جانبازى كه در انقلاب اسلامى ایران و هشت سال دفاع مقدس در جبههها جلوهگر بود، گوشهاى از این تأثیر پذیرى است. یكى از نویسندگان محقق، نتایج نهضت كربلا را عبارت مىداند از:
1ـ پیروزى مسأله اسلام و حفظ آن از نابودى.
2ـ هزیمت امویان از عرصه فكرى مسلمین.
3ـ شناخت اهل بیت (ع ) بهعنوان نمونههاى پیشوایى امت.
4ـ تمركز شیعه از بعد اعتقادى بر محور امامت.
5ـ وحدت صفوف شیعه در جبهه مبارزه.
6ـ ایجاد حس اجتماعى در مردم.
7ـ شكوفایى موهبتهاى ادبى و پدید آمدن ادبیات عاشورایى.
8ـ منابر وعظ و ارشاد، به عنوان وسیله آگاه کردن مردم.
9ـ تداوم انقلاب بهصورت زمینه سازى نهضتهاى پس از عاشورا.
حادثه كربلا، گشاینده جبهه اعتراض علیه حكومت امویان و سپس عباسیان شد، چه به صورت فردى كه روحهاى بزرگ را به عصیان و افشاگرى واداشت، و چه به شكل مبارزههاى گروهى و قیامهاى عمومى در شهرى خاص یا منطقهاى وسیع.
خون او تفسیر این اسرار كرد ملت خوابیده را بیدار كرد
پىنوشتها:
1. کلیات اقبال لاهوری، ص 75.
2. برگرفته از کتاب فرهنگ عاشورا، جواد محدثی ، ص 21.